حقوق من

 

جعاله:
جعاله در لغت به معناي مزدي است كه در برابر انجام كاري قرار داده مي‌شود. و در اصطلاح فقها ء صيغه‌اي است كه ثمره آن به دست آوردن منفعتي است در برابر عوض، و شرط نيست كارمزد معلوم باشد..تعريف فقهي ديگر جعاله ملتزم شدن جاعل به دادن عوض است در قبال عملي كه حلال و مقصود عقلاء است.جعاله پيش از اسلام در اديان قبلي نيز وجود داشته است. همانطور كه در سوره يوسف آيه 72 «ولمن جاء به حمل بعير وأنا به زعيم» «هر كس پيمانه گم شده را بياورد. يك بار شتر به او پاداش داده مي‌شود و من ضامن اين پاداشم» به آن اشاره شده است.جعاله يك نوع عقد است. و جاعل با خواندن صيغه‌اي خود را ملزم مي‌كند به اين كه هر كس فلان كار را براي او انجام دهد مستحق مزد و عوض است. مثلا زيد حيوانش گم شده، مي‌گويد هر كس حيوان گمشده مرا پيدا كند مبلغ صد تومان به او مي‌دهم . جعاله از سه ركن تشكيل مي‌شود.
 
1- جاعل: كسي كه درخواست انجام كار مي‌كند.
2- عامل: كسي كه كار درخواستي را انجام مي‌دهد.
3- جُعل يا (جعيله): يا همان عوض و مزد.
در جاعل شرط است كه بالغ و عاقل باشد و حاكم شرع او را از تصرف در اموالش منع نكرده باشد ولي در عامل شروط ذكر شده شرط نيست.

            شرايط عمل مورد جعاله:

         كارهايي مورد جعاله قرار مي‌گيرند كه شرايط زير را داشته باشند:

1. كار مورد جعاله حلال و مشروع باشد جعاله بر انجام كارهاي حرام مثل زنا باطل است.
2. كار غرض و منفعت قابل توجه عقلايي داشته باشد، بنا بر این جعاله بر انجام كارهاي عبث و بيهوده مثل كشيدن تمام آب چاه يا رفتن به جاهاي خطرناك و تاريك صحيح نيست.  
3. عمل مورد جعاله از كارهاي واجب بر جاعل نباشد مثلا جاعل بگويد هر كس نماز ظهر و عصر مرا بخواند صد تومان به او مي‌دهم كه در اين صورت جعاله باطل است.
   احكام جعاله:
در جعاله، عامل زماني مستحق اجرت است كه جاعل درخواست انجام كاري كند. مثلا جاعل بگويد هر كس گمشده مرا يافت براي او اين مبلغ را مي‌دهم.
بنابراين اگر گمشده قبل از درخواست جاعل در دست كسي باشد بر او لازم است كه آن را تحويل صاحبش بدهد و مستحق عوض هم نيست.و همچنين عامل زماني مستحق دريافت مزد است كه كار درخواستي را به اتمام برساند..در عقد جعاله اگر عامل مشخصي مورد خطاب باشد و قرارداد جعاله با او بسته شود مثلا زيد عمر را عامل كاري قرار داده: شخص ديگري غير از عمرو كار را انجام دهد آن غير، مستحق اجرت نيست چون كه طرف عقد نبوده و جاعل تعهدي نسبت به او ندارد. و عامل معين هم چون كاري انجام نداده است. او هم مستحق اجرت نيست.
نوع عقد جعاله:
جعاله از طرف عامل جايز است. چه قبل از شروع به عمل باشد يا بعد از آن ، ولي در صورتي كه در وسط عمل فسخ شود، نسبت به جاعل قبل از شروع عمل جايز است كه عقد را فسخ كند ولي بعد از شروع عامل نسبت به باقي مانده مي‌تواند بگويد كه بقيه كار را انجام نده ولي بايد كاري كه عامل در گذشته كرده، خود او آن را انجام بدهد. و اگر جاعل فسخ كند و عامل خبر نداشته باشد و كار را تمام كند در اين صورت عامل تمام مزد تعيين شده را مي‌تواند بگيرد.

                                                                                                                         منبع:pajoohe.com

ارسال در تاريخ یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:, توسط aryai

 

پنجره

در بیمارستانی، دو بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعد از ظهر یک ساعت روی تختش که کنار تنها پنجره اتاق بود بنشیند ولی بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد. آنها ساعتها با هم صحبت می‏کردند؛ از همسر، خانواده، خانه، سربازی یا تعتیلاتشان با هم حرف می‏زدند و هر روز بعد از ظهر، بیماری که تختش کنار پنجره بود، می‏نشست و تمام چیزهائی که بیرون از پنجره می‏دید، برای هم اتاقیش توصیف می‏کرد. پنجره، رو به یک پارک بود که دریاچه زیبائی داشت. مرغابیها و قوها در دریاچه شنا می‏کردند و کودکان با قایقهای تفریحیشان در آب سرگرم بودند. درختان کهن، به منظره بیرون، زیبیایی خاصی بخشیده بود و تصویری زیبا از شهر در افق دور دست دیده می‏شد. همان‏طور که مرد کنار پنجره این جزئیات را توصیف می‏کرد، هم اتاقیش جشمانش را می‏بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می‏کرد و روحی تازه می‏گرفت. روزها و هفته‏ها سپری شد. تا اینکه روزی مرد کناز پنجره از دنیا رفت و مستخدمان بیمارستان جسد او را از اتاق بیرون بردند. مرد دیگر که بسیار ناراحت بود تقاضا کرد که تختش را به کنار پنجره منتقل کنند. پرستار این کار را با رضایت انجام داد. مرد به آرامی و با درد بسیار، خود را به سمت پنجره کشاند تا اولین نگاهش را به دنیای بیرون از پنجره بیندازد. بالاخره می‏توانست آن منظره زیبا را با چشمان خودش ببیند ولی در کمال تعجب، با یک دیوار بلند مواجه شد! مرد متعجب به پرستار گفت که هم اتاقیش همیشه مناظر دل انگیزی را از پشت پنجره برای او توصیف می‏کرده است. پرستار پاسخ داد: ولی آن مرد کاملا نابینا بود

منبع:وبلاگ داستان های آموزنده وکوتاه

ارسال در تاريخ یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:, توسط aryai

 


مناجات نامه دانش آموز تنبل!

الهی سوگند به بلندی درخت چنار و به ترشی رب انار, ترحمی بنما بر این بنده بی بخار بی کارو بی عار که

دمارش را بر آورده روزگار. ای خالق مدرسه و ای به وجود آورنده ی فرمول های حساب و هندسه, ای خدای

عزیزم بیزارم از این نیمکت و میزم. دانش آموزی سحر خیزم که هر روز صبح زود ساعت ۱۰ از خواب برمیخیزم

و روز های شنبه تا پنجشنبه اغلب از مدرسه می گریزم که من انسانی نحیفم و در کلاس درس بسیار

ضعیفم. اگر چه نزد معلم و دانش آموزان خیلی خوار و خفیفم ولی خارج از مدرسه به هرکاری حریفم!

ای خالق شهرستان های کرمان و یزد و رشت, نمره انضباط مرا داده اند هشت! دیگر به چه امیدی می توان

سر کلاس درس نشست؟ آن جا که معلم هم نمیکند گذشت. چه کنم اگر سر نگذارم به کوه و به دشت؟

الهی می دانی که من کیستم هر چند که دانش آموزی فعال و درس خوان نیستم ولی چه قدر عاشق نمره

بیستم! پروردگارا سال گذشته هنگام امتحان خواستم تقلب کنم معلم از راه رسید رنگ از رخسارم پرید برگه

امتحانی ام را گرفت و کشید و آن را از هم درید و چنان کشیده ای به صورتم کشید که برق سه فاز از چشمم

پرید و صدایش را مادرم در خانه شنید. ای خالق آموزگار و ای سازنده مداد و خط کش و پرگار آن چنان هدایتم

کن تا این معنی را بدانم که اگر معلم خودش درس را میداند پس چرا از من میپرسد و اگر نمیداند چرا از دیگران

و آن ها که میدانند نمیپرسد؟! ای آفریدگار خودکار بیک سوگند به کتاب های شیمی و فیزیک و فرمول

اسیداتانوئیک که مشتاقم به یک دست لباس شیک و از خوراکی ها آرزومندم به خوردن قیمه با ته دیگ ولی

اگر نبود راضی ام به یکی دو سیخ شیشلیک! الهی از مدرسه بسیار دلتنگ ام و در کلاس درس همیشه

منگم و با دو ابر قدرت شرق و غرب یعنی بابا و معلم همیشه در جنگ ام! ولی در ساعت تفریح بسیار زرنگم دروغ چرا؟!

 
ارسال در تاريخ یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:, توسط aryai


 

زن چگون باید بود:

در جامعه ما، زن به سرعت عوض می شود ؛ جبر زمان و دست دستگاه -هر دو- او را از "آنچه هست" دور می سازند و همه خصوصیات و ارزشهای قدیمش را از او میگیرند تا از او موجودی بسازند که "میخواهند"؛ و "می سازند" و می بینیم که "ساخته اند"!!


این است که حادترین سوالی که برای "زن آگاه" در این عصر مطرح است، این است که:"چگونه باید بود؟"


زیرا، می داند که بدان گونه که "هست"، نمی ماند و نمیتواند بماند و نمی گذارندش که بماند؛و از سویی ،ماسک نویی را که می خواهند بر چهره قدیمش بزنند،نمی خواهد بپذیرد، می خواهد خود تصمیم بگیرد،"خویشتن جدیدش" را خودآگاهانه و مستقل و اصیل ،آرایش کند، ترسیم نماید؛اما نمیداند "چگونه؟"؛


نمیداند این چهره انسانیش -که نه آن "قیافه موروثی" است، و نه این"ماسک بزک کرده تحمیلی و تقلیدی"- چه طرحی دارد؟ شبیه کدام چهره است؟


مردم ما همواره از فاطمه دم میزنند ،هر سال دهه ها برایش میگیرند، صدها هزار دوره و مجلس و منبر روضه و جشن و عزا به خاطرش برپا میکنند ...... و با این همه چهره روشن او شناخته نیست و تنها چیزی که مردم ما از این شخصیت مقدس و بزرگ میدانند، این چند قلم تکرار مکررات نسل اندر نسل و قرن اندر قرن است که شب و روز ، و در تمامی سال و سراسر عمر ، بازگو میشود.
و اما درباره آنچه که باید از فاطمه آموخت، هیچ، و در نقشی که شخصیت او در زندگی و سرنوشت پیروانش دارد ، تنها و تنها ، شفاعت و آن هم در قیامت است


این است تمام اطلاعاتی که درباره این شخصیت بزرگ، در اذهان مردم ، وجود دارد. مردمی که به عظمت او و جلالت قدر او، با جان و دل، معترفند.

عاشقانه های دکتر شریعتی

منبع:www.mihanblog.com

ارسال در تاريخ چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, توسط aryai

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد